برخى از واژگان ديگر مرتبط با آبرومندى و بىآبرويى عبارت است از: واژگانى از مادّه «كرامت»، «حب» ومشتقّاتش، «عزّة»[2] و مشتقّات آن، واژه «ذلّة»* كه در برخى موارد به معناى خوارى است. هر دو واژه عزّت و ذلّت در آيه 26 آلعمران/3 در مقابل هم آمده و آنها را فقط به دست خداوند دانسته است:«وتُعِزُّ مَن تَشاءُ و تُذِلُّ مَن تَشاءُ» . «مُهين و هُون» به معناى تحقير و خوار كردن[3] (در همه موارد كاربرد اين دو واژه جز آيه 59 نحل/16 وصف عذاب آمده است) و «خِزْى» و مشتقّاتش.
قرآن كريم، انسان را موجودى برخوردار از كرامت و شرافت ذاتى دانسته: «وَ لَقد كَرّمنا بَنى ءَادَم» (اسراء/17،70) كه خداوند آن را به او بخشيده وبه واسطه آن، برديگرآفريدگانشبرترى داده است. از برجستهترين مظاهر كرامت انسان، برخوردارى او از عقل و حيا* است و با وجود آن، انسان همواره وبه طور طبيعى درمقابل هر آنچه حرمت اوراتهديد مىكرده، عكسالعملنشانداده است؛ از اينرو ابتدايىترين زشتى، يعنى عورتش راكه با حرمت خود مرتبط مىدانست، با استفاده از لباس پوشاند: «يبَنى ءَادمَ قَد أنزَلنا عَليكم لِباساً يُورى سَوءتِكُم و ريشاً.» (اعراف/7،26) نخستين بار كه انسانى درصدد پوشيدن اين زشتى خود برآمد، هنگامى بود كه آدم و حوّا با وسوسه شيطاناز ميوه درخت ممنوع خوردند و در پى آن، زشتىهاى آن دو برايشان آشكار شد كه به پوشيدن خودبابرگ درخت اقدام كردند: «فَلمّا ذَاقا الشَّجرةَ بَدَت لَهما سَوءتُهما و طَفِقا يَخصِفان عَليهما مِن وَرَقِ الجَنّةِ.» (اعراف/7،22) بيشتر مفسّران، «سَوءت» در اين آيه را به عورت تفسيركردهاند.[4]
درخواست عزيز مصر از يوسف براى پوشيده نگاه داشتن اقدام ناشايست همسرش: «يوسفُ أعرِض عَن هـذا» (يوسف/12، 29) و آرزوى حضرت مريم(عليها السلام)پس از آنكه با فيض الهى، عيسى(عليه السلام)را باردار شد به اينكه كاش پيش از اين مرده، واز يادها فراموش شده بودم:«يلَيتَنى مِتُّ قَبلَ هـذا و كُنتُ نَسياًمَّنسيّاً» (مريم/19،23) و درخواست لوط از قوم خود به اينكه متعرّض ميهمانان وى نشده، او را بىآبرو نكنند:«قالَ إِنَّ هـؤلاء ضَيفى فَلا تَفضَحونِ * واتَّقوا اللّهَ و لاتُخزونِ» (حجر/15، 68 و 69) و نيز هود/11،78 نمونههاى ديگرى از تمايل انسان به حفظ آبرو است كه قرآن از پيشينيان حكايت كرده است. نمونهاى از اقدام براى اعاده حيثيت و آبرويى كه به ناحق لطمه ديده نيز از آيات 50 و 51 يوسف/12 برداشت مىشود كه يوسف پس از آزادى از زندان به آن مبادرت كرد.
نظرات شما عزیزان: